منو اصلی
ضوابط سه سازمان بیمه گر
آخرین مقالات من
پیوند های سایت
امکانات
*توجه: آمار بازدید به ازای هر شخص می باشد،
به این معنی که به ازای هرچندبار بازدید سایت در طول یک روز توسط یک نفر، به تعداد آمار بازدید فقط یکی اضافه می شود


افراد آنلاین: 6 نفر
بازدید امروز: 224 نفر
بازدید دیروز: 484 نفر
تعداد کل بازدید: 902747 نفر

مشاهده شماره خبر1442

عنوانگفت‌وگو با دکتر منتصری، پیشکسوت تولید داروی کشور
متن

برندسازی و تقویت کیفیت تولید داخلی تنها راه نجات داروی کشور

هم اکنون رئیس کارخانه تولید داروی «آفاشیمی» است، اما وظایف و پست‌های مختلفی را در عرصه دارویی کشور به عهده داشته، سابقه‌ای که باعث می‌شود، دلش گنجینه‌ای باشد از همه اتفاقاتی که تا کنون بر صنعت داروسازی کشور رفته است. این پیشکسوت عرصه دارو چند ساعتی مه‌مان سینانیوز بود. با او به گفت‌و‌گو نشستیم و حرف‌هایی شنیدیم که فضای این صفحه برای بازگو کردن همه آن، اصلا کافی نیست اما خلاصه‌اش هم بسیار خواندنی از آب درآمده است.

بد نیست برای شروع به سال‌های گذشته و وضعیت داروی کشور در اوایل انقلاب برگردیم. از آن روز‌ها برای ما بگویید.


داروسازی در کشور ما پس از انقلاب اسلامی، با سرمایه گذاری سنگین در زمینه خرید ماشین آلات و نوسازی تجهیزات کهنه‌ای که به دست گروه‌های چند ملیتی افتاده بود، کار خود را برای مدت یک دهه آغاز کرد. این دهه که مربوط به سال‌های ۵۸ تا ۶۸ می‌شود سال‌های بسیار موفقی در زمینه داروسازی کشور به حساب می‌آید. در این دوره مهم‌ترین اتفاقی که افتاد، انتقال مدیریت دارو از کشور‌های خارجی به داخل کشور بود.

کشور بعد از وقوع انقلاب مسیر خود را در زمینه دارو بازیابی کرد. این مسیر در واقع مانند گلی بود که هر گلبرگ آن یک هدف در زمینه دارو به حساب می‌آمد. یکی از این گلبرگ‌ها مسئله خود کفایی در تولید داخلی یا‌‌ همان مدیریت صنایع در داخل کشور بود. گلبرگ بعدی مربوط به واردات متمرکز بود که منجر به پایین آمدن قیمت دارو‌ها شد و گلبرگ دیگر نیز خرید ماشین آلات و تجهیزات تولید دارو بود.



تامین زیرساخت‌ها برای هماهنگی در زمینه دارو و ادامه این کار در زمان جنگ باعث شد که در دوران جنگ تحمیلی هزینه و سرمایه بسیاری در این ارتباط صرف شود و ما در این زمان هیچ مشکلی در ارتباط با دارو نداشته باشیم. باید توجه کنید که در زمان جنگ، دارو اهمیت بسیار بالایی دارد. بد نیست بدانید که بعد از سال‌ها، ششمین علت شکست پاکستان از هندوستان عدم وجود دارو و دیر رسیدن آن به دست نیروهای پاکستانی بوده است اما ما توانستیم از این عرصه با موفقیت عبور کنیم. دارو یک کالای استراتژیک در زمان جنگ به حساب می‌آید که نبود آن می‌تواند عوارض بسیاری را به دنبال داشته باشد.

چه کاری باعث شد که با وجود مشکلات متعدد در زمان جنگ، عرصه داروی کشور کارش را به خوبی انجام دهد؟

نگاه جهادی که از ابتدای انقلاب در کشور وجود داشت، موجب شد تا فعالیت‌ها به نحوی سازمان دهی شود که ایران از جنگ با افتخار گذر کند. ما در جنگ تحمیلی مشکل دارویی نداشتیم. با وجود اینکه مشکلات ارزی و تحریم‌هایی که شرایط کشور را سخت‌تر می‌کرد، برنامه ریزی‌های متمرکز به ویژه در زمینه ارز، به موفقیت‌های حاصله در زمینه دارو کمک بسیاری کرد. در واقع در زمان جنگ، ما مانند اکاردئون عمل می‌کردیم یعنی هماهنگ و خودکار. به محض اینکه ارز به دستمان می‌رسید داروهای استراتژیک را خریداری می‌کردیم. برای مثال هر رزمنده‌ای که در برابر ترکش‌های خمپاره قرار می‌گرفت و جراحات بسیاری در تمامی نقاط بدنش ایجاد می‌شد در اولین اقدام نیاز به آنتی بیوتیک داشت تا از بروز عفونت در بدنش جلوگیری کند. خرید آنتی بیوتیک یکی از بهترین راه‌های استفاده استراتژیک و برنامه ریزی شده از ارزهای محدودی بود که به ما اختصاص پیدا می‌کرد در این زمان ارز برای خرید مکمل‌ها یا اقلامی که نمونه‌هایش در داخل کشور وجود داشت نمی‌شد. نتیجه این اقدامات عبور افتخار آمیز از هشت سال جنگ تحمیلی، در دهه اول بعد از انقلاب بود.

به خاطر دارم که در آن زمان یکبار نمایندگان WHO به ایران آمدند و نظام دارویی ایران را با سطح بین‌الملل مقایسه کردند. نتیجه این مقایسه در سال‌های بعد در غالب مقاله‌ای منتشر شد که در آن ایران به عنوان یک کشور پیشرفته در زمینه تولید داروهای ژنریک و حرکت به سوی خودکفایی معرفی شده بود. این وضعیت تا جایی پیشرفته بود که در خاورمیانه هیچ کشوری قدرت مقابله با ما را در صنعت داروسازی نداشت.

اینطور که می‌گویید همه چیز خیلی خوب بوده، پس چه اتفاقی افتاد که نتوانستیم آن مسیر را ادامه بدهیم؟

اقتصاد متمرکزی که در آن زمان به علت جنگ در کشور حکم فرما بود، باعث می‌شد تا منابع مورد نیاز در کشور بر اساس نیاز‌های شناسایی شده در هر نقطه‌ای از کشور که به آن احتیاج و نیاز وجود دارد هزینه شود. زمان گذشت و در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی به آزاد سازی اقتصادی رسیدیم و آن اقتصاد متمرکز کم و کمتر شد و در پی آزاد سازی اقتصادی، حالت اقتصاد برنامه ریزی شده را به خود گرفت.

متاسفانه تعدادی از تندرو‌ها در مجلس و وزارت بهداشت عبارت «داروی استراتژیک» را سر زبان‌ها انداختند و اجازه ندادند تا دارو نیز مانند سایر صنایع در پروسه آزادی اقتصادی قرار گیرد.

تفاوتی که در این میان ما بین دارو و سایر صنایع به وجود آمد، این صنعت را مجبور کرد تا با درآمد‌ها و سرمایه‌های بسیار پایین و در مقابل هزینه‌های بسیار بالا، به کار خود ادامه دهد. این طور شد که صنایع دارو در کشور به خاک سیاه نشست. تا اینکه بالاخره بعد از ۱۰ سال عقب ماندگی، در زمان معاونت دکتر آذرنوش در وزارت بهداشت، دارو نیز مانند سایر صنایع آزاد شد.

این آزاد سازی دقیقا چه کمکی به صنعت دارو کرد؟

در بحث Marketing یا همان بازایابی، موضوعی وجود دارد با عنوان Marketing Mix. این موضوع شامل چهار فاکتور است. محصول، نبلیغات و اطلاع رسانی، توزیع درست و در ‌‌نهایت قیمت منطقی و مناسب. زمانی که از محصول صحبت می‌کنیم منظور محصول کیفی است که بعد از تولید، توزیع، تبلیغات و قیمت‌گذاری منطقی تبدیل به یک Brand می‌شود. Brand به معنای سرمایه ملی است.

برای مثال در کشور ایتالیا، از یک تکه چرم سرمایه به وجود آورده‌اند. مردم این کشور برای خرید برندهای Gucci یا Versace ساعت‌ها جلوی درب این مغازه‌ها صف می‌بندند. یا در مثال دیگری، Channel سرمایه ملی کشور فرانسه به حساب می‌آید در حالی که همه این‌ها خصوصی هستند. چرا ما نباید آنقدر کیفیت را بالا ببریم، حمایت و تبلیغ کنیم که نمونه‌های داخلی این برند‌ها را داشته باشیم؟ با این فرآیند نه تنها بازار‌های داخلی رضایتمندی بیشتری پیدا می‌کنند، بلکه در این شرایط می‌توانیم در سطح بین‌الملل نیز حرف‌هایی برای معرفی خود داشته باشیم. ما باید به جای سرمایه‌گذاری روی کمیت و ارز‌های نفت را بی‌خود و بی‌جهت هدر دادن، بر کیفیت سرمایه‌گذاری کنیم و مطابق با استاندارد‌های بین المللی کیفیت را بالا ببریم.

تطابق با این استاندارد‌ها رضایتمندی داخل را افزایش داده و چهره مقبولی از تولیدات دارو را نیز در داخل و خارج از کشور ایجاد می‌کند. اگر می‌خواهیم خودکفا باشیم باید بالانس تجاری مثبت را در تولید دارو به دست بیاوریم. این بالانس مثبت به معنای تولید نود درصد دارو در داخل نیست بلکه به این معنا است که اگر حتی چهل درصد دارو در داخل تامین می‌شود‌‌ همان چهل درصد را آنقدر خوب بسازیم و تبلیغ کنیم تا به خارج هم صادر کنیم، با این کار میزان بار مالی مواد وارداتی را هم جبران کرده‌ایم.

کشور باید این توانایی را داشته باشد که از طریق تولید دارو، ارزآوری داشته باشد. دانش تولید دارو به نسل‌های آینده نیز تعلق دارد. ما باید صنایعی را پدید بیاوریم که درست مانند فرش ایرانی در دنیا به شهرت برسند، مانند زعفران ایرانی قدرت ارزآوری داشته باشند. برای اینکه داروی ایرانی نیز به این سطح برسد، باید در داخل برای آن بجنگیم.

شما نقش ورود مسئولان دولتی به عرصه دارو به ویژه واردات آن را چقدر در مشکلاتی که به آن دچار است موثر می‌بینید؟

یکی از اقدامات حاکمیت شفاف سازی مقررات، دستورالعمل‌ها، تصمیمات و تخصیص ارز است. در واقع فساد از عدم شفافیت به وجود می‌آید. کسانی می‌توانند از عدم شفافیت بهره برداری کنند که دارای اطلاعات هستند. در چند سال گذشته برخی مقام‌ها به دلیل اینکه اطلاعات داشتند و می‌دانستند مثلا در دو هفته آینده چه اتفاقی قرار است بیفتد میلیونر شدند. بنابراین به صورت اتوماتیک رانت به کسانی تعلق می‌گیرد که به واسطه مقام، اطلاعات و ارتباط دارند. طبیعی است که برخی از مقاماتی که در عرصه واردات هستند نفوذ بالایی داشته باشند. در هر کشوری کسی که از نفوذ بالایی برخوردار باشد از این موضوع به نفع کسب درآمد بیشتر استفاده می‌کند. بنابراین شفافیت اطلاعات و توزیع عادلانه آن باعث می‌شود که همه در زمینه اقتصاد دارو فعال باشند.

در حال حاضر واردات بی‌رویه و بدون اصول چه ضربه‌ای به حوزه دارو وارد کرده است؟

ما اگر واقعا بخواهیم آینده دارو و درمان کشور را بسازیم باید سرمایه گذاری‌های خوبی در جهت تعالی کیفیت داشته باشیم و از مدیرانی که تعالی کیفیت را آویزه گوش خود کرده‌اند تقدیر کنیم و حتی آن‌ها را به عنوان قهرمان ملی معرفی کنیم.

متاسفانه ما در کشور برای تولید ملی احترام و قداست لازم را قائل نیستیم. چرا وقتی کسی به ملیت ما توهین می‌کند برافروخته می‌شویم اما توهین به تولید ملی و دانشمان را برخورنده نمی‌بینیم؟ متاسفانه در این سال‌ها کسانی که واردات می‌کنند مورد توجه بوده‌اند نه کسانی که برای افزایش کیفیت تولید تلاش می‌کنند. اگر قصد داریم آینده داروسازی کشور را به خوبی رقم بزنیم باید تولید ملی و نظارت بر تولید ملی را جزو اولویت‌های خود قرار دهیم. برای رسیدن به این هدف باید کسانی که در این زمینه سرمایه گذاری می‌کنند را با در اختیار گذاشتن فرصت و احترام بیشتر تشویق کنیم تا وارد این عرصه شوند. با این کار علاوه بر تولید داروی باکیفیت رقابت نیز داشته باشند.

مسئله دیگری که نباید آن را از یاد برد خرید محصولات ایرانی با قیمت مناسب و استفاده از داروهای تولید داخل در بیمارستان‌ها است که به مرور افزایش کیفیت آن‌ها را در پی خواهد داشت.

افزایش کیفیت در داخل مرز‌ها باقی نمی‌ماند بلکه دیوار مرز‌ها را می‌شکافد و جهانی می‌شود. به این شکل دارو سرمایه‌ای پایدار و ملی برای کشور محسوب می‌شود. بنابراین ما باید به سوی برند سازی، بین المللی سازی و تعالی کیفیت حرکت کنیم. اگر استراتژی بلند مدت سیاستگذاران سلامت کشور در این مسیر حرکت نکند آینده صنایع کشور حتی از صنایع یونان نیز بد‌تر خواهد شد. الان اغلب شرکت‌های تولیدی یونانی اعلام ورشکستگی کرده‌اند چون توان اداره خود را نداشتند. شما دقت کنید در اقصا نقاط کشور کارخانه داروسازی تاسیس می‌شود آن هم با چه وسعت و صرف چه هزینه‌های کلانی، در حالی که کارخانه‌هایی که هم اکنون فعال هستند با مشکلات متعدد دست و پنجه نرم می‌کنند. مسئولان بدون اینکه درباره نیاز کشور فکر کنند و بر کیفی و بین‌المللی سازی تاکید کنند دائما کمیت را نشان می‌دهند. شاید دلیلش این است که کمیت در زمان کم بهتر می‌تواند مورد محاسبه و تشویق قرار بگیرد اما ارتقای کیفیت نیاز به زمان دارد و زودبازده نیست.

خیلی از پزشکان کیفیت داروهای خارجی را بهتر از نمونه‌های داخلی می‌دانند و این موضوع را به بیمار هم منتقل می‌کنند، آن‌ها می‌گویند تاثیرگزاری بهتر بر سلامت بیمار برایشان از تولید داخل مهم‌تر است، چقدر به آن‌ها حق می‌دهید؟

اولا در مورد کیفیت باید بگویم که بسیاری از داروهای تولید داخل از نظر کیفیت تفاوتی با نمونه‌های خوب خارجی ندارند بلکه فقط بسته بندی و همانطور که اشاره کردم تبلیغات و برند سازی در آن‌ها قوی‌تر است. وقتی یک شرکتی تبلیغات خوبی می‌کند، نماینده‌هایش را به مطب‌ها و بیمارستان‌ها می‌فرستد مطمئنا بر پزشکان تاثیر می‌گذارد. نکته دوم مسئله قیمت است. ما باید ببینیم آن بیماری که به عنوان مثال در یک داروی معمولی خارجی ده برابر بیشتر از نمونه داخلی هزینه می‌کند چه چیزی دریافت می‌کند؟ آیا آن میزان تفاوت ناچیز در کیفیت، ارزش پرداخت چندین برابر پول را دارد؟ بعضی وقت‌ها ممکن است پاسخ به این سوال مثبت باشد اما در اغلب مواقع تفاوت کیفیت بسیار کمتر از تفاوت قیمت است.

شما بر موضوع برندسازی و کیفیت برند‌ها تاکید می‌کنید ولی بیمه‌ها بر روی این موضوع هیچ تاکیدی ندارند؟ این سازوکار از نظر شما چگونه باید تغییر یابد؟

در واقع ما باید از کسانی که در زمینه کیفیت فعالیت می‌کنند تقدیر کنیم. به طوری که در تبلیغات دولتی محصولات آنان را معرفی کنیم. این موضوع به مرور زمان علاوه بر اینکه باعث می‌شود پزشکان علاقه‌مند به تجویز داروهای داخلی شوند بلکه در مدت کوتاهی برند‌ها جایگاه اصلی خود را پیدا می‌کنند. در صورتی که کیفیت دارو مناسب باشد مردم نیز به استفاده از آن راغب خواهند شد. گاهی قیمت یک دارو در کشور دو برابر قیمت سایر برند‌ها است ولی ۶۰ درصد بازار را به دلیل اینکه از کیفیت خوبی برخوردار است به خودش اختصاص می‌دهد. مردم در این زمینه به برندی که از آن راضی هستند وفادار می‌مانند.

مشکل اصلی ما این است که مدیران ارشد کشورمان در بسیاری از مواقع وظیفه حاکمیتی خود را تعطیل کرده‌اند. اگر به مردم در خصوص دارو اطلاعات درست داده شود و شفاف سازی شود چرا باید داروی خارجی را به قیمت گران خریداری کنند؟ آینده داروسازی کشور تنها در تعالی کیفیت تولیدات داخلی اتفاق می‌افتد. اگر مدیران کشور از این موضوع غافل باشند و یا دانش آن را نداشته باشند بزرگ‌ترین خیانت را به کشور کرده‌اند.

عملکرد حوزه دارو به خصوص از زمانی که دکتر دیناورند این مسئولیت را بر عهده گرفته‌اند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بنده در دانشگاه مدیریت تدریس می‌کنم. وقتی سوال مدیریتی از بنده می‌کنید باید انتظار داشته باشید که پاسخ مدیریتی به شما داده شود. بنده اعتقادی به فردگرایی در مدیریت ندارم. در واقع ساختار و سیستم کلی باعث موفقیت می‌شود. مدیر ارشد موفق کسی است که علاوه بر خوش‌نام بودن و سابقه مدیریتی، قدرت جذب مدیران و همکاران خوب را نیز داشته باشد. دکتر دیناروند جزو ده مدیر ارشد کشور در زمینه دارو محسوب می‌شود و قدرت جذب دیگر مدیران را دارد.

اگر دکتر دیناروند مدیران خوب را در اطراف خود جذب کند به مدیریت بازار دست خواهد یافت. کسانی که در جمع همکاری می‌کنند کمتر اشتباه می‌کنند. اگر فقط از یک نفر انتظار داشته باشیم که همه مشکلات را رفع کند هیچ وقت موفق نخواهیم بود بنابراین باید تیم را مورد توجه قرار دهیم.

آیا شما در این گروه جدید پتانسیل رقم زدن اتفاقات خوب در حوزه دارویی را می‌بینید؟

بنده عملکرد صد روزه دولت در زمینه دارو را بسیار مثبت ارزیابی می‌کنم. فقط می‌خواهم این نکته را یادآور شوم که بسیاری از اتفاقات ناخوش‌آیندی که در زمینه داروی کشور با آن رو به رو بودیم مربوط به اوضاع کلی اقتصادی و جو کلی بازار بود که باید بسیار کلان‌تر از سطوح مدیران دارویی بررسی شود. امیدوارم که با حل این مشکلات، همزمان با تغییر نگاه مدیریتی در حوزه دارو شاهد اتفاقات بهتری هم باشیم.

با توجه به اینکه شما همیشه مدیر بوده‌اید نه مالک و هرگز از اصول خودتان عدول نکرده‌اید چطور سرپا ماندید و زمین نخوردید؟

سوالی که شما مطرح کردید به تنهایی ده سوال را در بر می‌گیرد. جوابم را با یک مثال شروع می‌کنم. پنج سال بعد از راه اندازی رشته MBA در انگلستان کارخانه‌ها ورشکست شدند و خوب کار نکردند. مجلس انگلستان نیز بررسی علت عدم بازدهی کار را تصویب کرد.

در گزارشی که به صورت کتبی به مجلس ارائه شد نوشته شده بود، ما به سبک سنتی عمل می‌کنیم دکتر دارو ساز در کارخانه داروسازی، شیمیست در کارخانه شیمی و مهندس کشاورزی در کارخانه‌های تولید لبنی مستقر هستند ولی واقعیت این است که چون این افراد هیچ کدام دانش مدیریتی، مالی و مارکتینگ لازم را ندارند، از عهده اداره درست کارخانه‌ها برنمی‌آیند و کار را خراب می‌کنند.

در واقع این مشکل کشور ما هم هست. مشکل ما این است که در مدیریت‌هایمان از افرادی استفاده نکرده‌ایم که دانش MBA داشته باشند یعنی محاسبه، مدیریت و مارکتینگ را بدانند. وقتی مدیران ما مارکتینگ نمی‌دانند، برند سازی نمی‌دانند و به کیفیت هم اعتقادی ندارند. بنابراین آسان‌ترین روش ممکن را انتخاب می‌کنند و اجناس خود را با تخفیف می‌فروشند، پس داروخانه‌ها هم این دارو‌ها را می‌خرند و در نسخه‌ها قرار می‌دهند.

ما در آینده چاره‌ای نداریم جز اینکه برای تعالی کیفیت در جامعه بیشترین ارزش را قائل باشیم. وقتی شما محصولی با کیفیت تولید می‌کنید دوست دارید همه جا از آن تعریف کنید. بنابراین ما باید کیفیت را تا جای ممکن بالا ببریم و آن کیفیت را تبلیغ کنیم و نام و آوازه آن را بالا ببریم تا مشتری‌های وفادار پیدا کنیم که از ما انتظار تخفیف ندارند و دنبال کیفیت هستند. چون مدیران ما دوره‌های مدیریت و مالی را نگذرانده‌اند مثل بازاری‌ها عمل می‌کنند، تخفیف می‌دهند و جنس می‌فروشند و در ‌‌نهایت اقتصاد دارویی کشور به این وضع اسفناک می‌افتد.

به عقیده کار‌شناسان مسئله غیر قانونی «تراست» یکی از معضلات عرصه دارو است، یعنی ارگان‌هایی که صاحب کارخانه‌های تولید دارو هستند، مراکز درمانی زیر مجموعه‌شان را وادار به خریداری داروهای خودشان می‌کنند. مثل تامین اجتماعی و وزارت خانه، نظر شما در این مورد چیست؟

در حال حاضر یکی از مشکلات اساسی کشور در زمینه ساختار دارویی، دولتی بودن ۶۰ درصد از تولید ملی است و این به همه مسئولان ثابت شده است و شکی هم وجود ندارد که دولت اداره کننده خوب صنعت نیست. پس در درجه اول این کارخانه‌ها باید به بخش خصوصی واگذار شوند تا مشکلات به شکل ریشه‌ای حل شود. وقتی تولید در دست دولت است دولت از رانت‌های موجود استفاده می‌کند. همانند قانون تراستی که به آن اشاره کردید؛ در کشور شورای رقابت وجود دارد و ما می‌توانیم از این طریق این افراد را محاکمه کنیم. متاسفانه خلاف کردن برای ما عادی شده است و این خلاف قانونی است. ما حتی در قانون‌ نیز به این مسأله پرداخته‌ایم و در حالی که در هیچ جای دنیا «تراست» پذیرفته نیست.

نمایندگان ما در مجلس باید تیزبین باشند، این مسائل را در مجلس مطرح کنند و مسئولان را برای پاسخگویی بازخواست کنند و علت را جویا شوند که دیگر چنین کاری را در هیچ قسمتی شاهد نباشیم.

تاریخ درج1392:12:13
کلمات کلیدیمنتصري
بازدید858
گروهاخبار عمومي