| مکان، معلوم است، شاید هم معلومالحال. معضلی در قلب اقتصادی پایتخت که حتی برای مسئولانش هم تنها قابل وصف است و نه قابل حل. همه میشناسندش و از وجودش به طور کامل آگاهی دارند. سالهاست که بینگرانی فریادش کردهاند و حالا بر سر خیابانهایی که سنگفرش شده و قرار است پیادهراه گردشگری تجاری پایتخت باشد، تنها موتورسیکلت پارک نیست. اینجا ناصرخسرو است. از شمال به میدان توپخانه میرسد و از جنوب سر در 15خرداد دارد. در سال 1285 بنا شده و به نام ناصرالدین شاه ناصریه نامگذاری شد و حالا ناصرخسرو است.
قلب تجارت داروهای نایاب و کمیاب و ممنوعه. آوازه گرمی بازار تقلب در این خیابان آنچنان بلند است، که دیگر حتی به دوربینفروشیهایش هم نمیتوانی اعتماد کنی اما وقتی آخرین ریسمان پیوندت به این دنیا همین دارو باشد، دیگر داروی تاریخ گذشته و تقلبی و پولهای به فنا رفته برایت هیچ توفیری ندارد.
میگوید: «خدا هیچ کس را گرفتار نکند. مادرم در آن روزهای تحریم، بیمار بود و هر چه رفتم و آمدم، نتوانستم دارویش را از مبادی رسمی و داروخانههای مجاز پیدا کنم. ناچار دست به دامن ناصرخسرو شدم، برای نجات مادرم. داروهایی را که نیاز داشتم، از آنجا تهیه کردم هرچند به 4برابر قیمت، اما همه داروها سالم بودند و قابل مصرف.» حسین حالا مادرش را از دست داده است. اما از خیابان ناصرخسرو خاطره بدی ندارد. میپرسم: «چطور به داروها اعتماد کردی؟» می?گوید: «آشنایی پیدا کردم که توانست داروهای سالم را برایم بخرد.» اقبالی که شاید خیلیهای دیگر نداشته باشند. یکی از آنها شیماست که برای تهیه داروهای شیمیدرمانی سری هم به ناصرخسرو زده، اما نتوانسته دارویی تهیه کند، چرا که نتوانسته به داروفروشی اعتماد کند. شیما از قیافههایی میگوید که هیچ کدامشان حس خوبی به انسان نمیدهند. چهرههایی غیر قابل اعتماد که در سرتاسر خیابان ناصرخسرو ایستادهاند و زمزمه دارو دارویشان چندان هم پنهانی نیست. داروخانه بزرگ ناصرخسرو سالهای سال است به راه است. حتی در فیلمها هم به رسمیت شناخته شده و بارها به آن اشاره شده است. یکی از تاثیرگذارترین و شاید به یاد ماندنیترینهایش هم «میم مثل مادر» بود. یکی از مغازهدارهای این خیابان پیرمردی است که میگوید، بیشتر از 30سال است که در این محل کاسبی میکند. به سختی حاضر میشود حرف بزند و به گفتن یکی دو جمله بسنده میکند. میگوید: «از وقتی به یاد دارم، داروفروشها اینجا بودند. قبل از انقلاب هم بودهاند، البته نه به این شکل گسترده و مشخص. چند باری هم پلیس برای جمع کردنشان آمده و کارهایی شده، اما باز هم این بازار رونق خود را دارد.»
ناصرخسرو از دیرباز مرکز پزشکی پایتخت بوده است
نصرالله حدادی، تهران شناس درباره حضور داروفروشان در ناصرخسرو به سپید میگوید: «علم طب در ایران از اقلیت یهودی بهره برده است. محله اصلی زندگی یهودیان تهران نیز در منطقه ناصرخسرو و عودلاجان بود و پزشکان و داروسازان سنتی کلیمی زیادی در این منطقه طبابت میکردند.» وی با بیان اینکه اولین داروخانه مدرن ایرانی به نام شورین که داروها را به صورت کاملا فرنگی ارائه میداد، در ناصرخسرو افتتاح شد، ادامه میدهد: «پس از داروخانه شورین، داروخانه برلن هم در این منطقه گشایش یافت. ضمن اینکه قبل از آن در این خیابان و مناطق اطراف آن، عطاریهای زیادی حضور داشتند که هنوز هم بقایای آنها در آن محدوده به چشم میخورد. این داروخانهها که تامین کننده اصلی داروهای مردم بودند ناصرخسرو را به مرکز فروش داروی تهران تبدیل کرد.» این تهرانشناس با اشاره به محدوده کوچک تهران قدیم نسبت به امروز، ادامه میدهد: «اطبای معروفی مانند معینالحکما، لقمانالدوله، دکتر ارسطو حلاج و دکتر عبدالله خان احمدیه اطبای حاذقی بودند که در همین محدوده مطب داشتند. این مطبها در کنار داروخانههای سنتی و مدرن در محدوده ناصرخسرو، این منطقه را محلی برای امور پزشکی تهران کرد. به طور مثال دکتر نجمآبادی به داروخانه خود، در سرچشمه داروهای ترکیبی در اختیار مردم قرار میداد.» وی با بیان اینکه علم طب و داروسازی در تهران قدیم تفاوتهای زیاد با امروز داشت، میگوید: «به طور مثال در چهارراه گلوبندک در کوچه چالهحصار عدهای حضور داشتند که کار آنها نجات افراد از خفگی بر اثر گرفتگی در بلع بود. وجه تسمیه نام گلوبندک نیز همین موضوع است یا دارویی مانند پنیسیلین فقط در یک نقطه تهران قابل تهیه بود و مردم برای تهیه دارو باید یخ با خود میبردند و پس از تهیه دارو برای تزریق باید به بیمارستان هزارتختخوابی میرفتند.» حدادی به تغییرات طب و داروسازی و ورود شرکتهای دارویی خارجی به تهران اشاره میکند و میافزاید: «از زمان ساخت ناصرخسرو در زمان ناصرالدین شاه و با وجود حکما و طبیبانی مانند ناظمالاطبا و منصورالحکما در این محدوده، این خیابان به همین صورت بود تا زمانی که کوچههایی در اطراف ناصرخسرو به وجود آمد که هرکدام مرکز فروش چیزی بود. اما در همین محدوده زمانی به تدریج شرکتهای داروسازی وارد تهران شدند و دفاتر آنها در محدوده ناصرخسرو قرار داشت. یکی از اولین این شرکتها کمپانی داروپخش بود که دفتر آن در ابتدای خیابان صوراسرافیل قرار داشت. همچنین بعد از شهریور، 20 مرکز دارویی سپه در این خیابان دفتر داشت. به این ترتیب ناصرخسور به مکانی برای تهیه داروتبدیل شد چرا که محدوده تهران نیز به گونهای بود که مردم بالاتر از آن را درست نمیشناختند.» به گفته وی، در دوره پهلوی دوم به دلیل وابستگیای که محمدرضا شاه به آمریکا داشت، بهترین کالاهای دنیا به ایران میآمد و کمپانیهای چند ملیتی تولید دارو نیز که بیشتر زیر نظر آمریکاییها بودند، در کشور فعالیت داشتند بنابراین قاچاق دارو و سایر وسایل و یا تقلبی بودن کالاها چندان موضوعیتی نداشت، زیرا هر کسی به راحتی میتوانست، هر کالایی را وارد کند. این تهرانشناس به ورود چین به اقتصاد دنیا اشاره و خاطرنشان می کند: «با بیداری اژدهای زرد کیفیت همه کالاها و وسایل و مواد مصرفی در دنیا پایین آمد و اقتصاد دنیا به سمت تولید اجناس کم کیفیت حرکت کرد. تقریبا مقارن این زمان انقلاب نیز در ایران به پیروزی رسید و به دلیلی تنشهایی که در نیمه دوم سال 57 در کشور به وجود آمد مراودات ما با دنیا نسبتا تعلیق شد و کمبودهایی به وجود آمد که پس از این گسست نیز جنگ شروع شد و همه این اتفاقات در پی هم، شرایطی را به وجود آورد که شاهد ورود اجناس و داروهای قاچاق به کشور بودیم و بازار داروی قاچاق در ناصرخسرو شکل گرفت.»
طوماری که در هم نمیپیچد
ناصرخسروی امروزی تفاوتهای زیادی دارد با خاطره تهرانیهای قدیم از خیابان پیر پایتخت. ناصرخسرو با کوچه ها و خیابانهایی که برخی از آنها نام اطبای بزرگ این دیار بر خود دارند امروز جولانگاه دارو فروشانی است بینام که تنها نشانیشان همین خیابان است. خیابانی که مرکز قاچاق دارو است و بارها در مورد برخورد قاطعانه با آن صحبت شده، همچنان وزنهای درخور توجه در ایجاد چرخه معیوب توزیع دارو است. نخستین بار در زمان وزارت محمد فرهادی برای برخورد با ناصرخسرو با نیروی انتظامی تفاهم شد. در سال ???? وزارت بهداشت در تفاهمنامهای با نیروی انتظامی برای جمعآوری بازار ناصرخسرو و مبارزه با عوامل فروش داروهای تاریخ مصرف گذشته، فاسد و غیر قابل مصرف گام اول را برداشت. گامی که تا سال 84 معلق ماند. اما اسفند ماه این سال بود که مرتضی طلایی وعده برچیده شدن این بازار را داد و در یک عملیات پاکسازی که با سروصدای زیاد همراه بود، داروفروشان این خیابان جمعآوری شدند. هرچند این ماجرا چندان پایدار نبود و بعد از چندی که آبها از آسیاب افتاد، این بازار باز هم رونق گرفت. رونق ناصرخسرو از داروهای قاچاقی است که به رغم همه آنچه درباره فاسد و تقلبی و تاریخ گذشته آن گفته شده هنوز هم مشتری دارد. داروهایی که مشخص نیست چگونه پس از ورود به کشور به این خیابان رسیدهاند. برخوردهای گاهوبیگاه هم هیچگاه نتوانسته گره?ای از این معضل بگشاید و همین موضوع برخی گمانهها را در خصوص شکلگیری یک مافیای قدرتمند در این عرصه تقویت میکند. مافیایی که سال گذشته وزیر بهداشت تلویحا آن راتایید کرد و گفت: «من بیش از 20 سال است که این حرف را میشنوم ولی تاکنون هیچ مسئولی را ندیدم که به دلیل دخالت در این بازار و قاچاق دارو دستگیر و محکوم شود.» سید حسن هاشمی این شایعات به نوعی بلااثر کردن دستگاههای نظارتی برشمرد و افزود: «بدون شک آنچه مربوط به وزارت بهداشت است با جدیت پیگیری خواهد شد اما چیزی که مسلم است به طور حتم اسراری در بازار ناصرخسرو وجود دارد که تاکنون مانع از جمعآوری آن شده و بدون شک یکی از علتهای اصلی آن اقتصاد ناسالمی است که وجود دارد.» این اقتصاد ناسالم در مواردی باعث نشتی داروخانههای بیمارستانها هم شده است. برخی از داروهای ناصرخسرو دارای برچسبهای معتبری هستند که نشان از ورود این داروها از چرخه معمول دارویی به این داروخانه غیرقانونی دارد.
ردپای ناصرخسرو در قاچاق دارو از بیمارستان ها
یکی از کارکنان بیمارستانی خصوصی در تهران از دستگیری راننده و یکی از کارمندان داروخانه بیمارستان میگوید که داروهای گرانقیمت و بعضا کمیاب داروخانه بیمارستان را به دلالان ناصرخسرو میفروختند و پس از اطلاع یافتن مدیران بیمارستان اخراج شدند. وارد ناصر خسرو که میشوی سراغ داروفروشان که بروی برای هر دارویی، اول میپرسند دارو را برای فروش داری؟ سوالی که نشان از شکلگیری واقعی خرید وفروش در این آشفته بازار است. اما قاچاق دارو در روزهای اخیر و با انتشار خبر نابینایی 15 نفر بر اثر استفاده از داروی تقلبی آوستین در مرکز رازی و یکی دیگر از بیمارستانهای پایتخت وارد فاز جدیدی شده است. پس از ماجرای مرگ چند نفر در کشور بر اثر تزریق پنیسیلینهای تقلبی که از سوی وزارت بهداشت تکذیب شد، در روزهای اخیر خبر استفاده از داروی تقلبی چشمی در بیمارستانهای معتبر پایتخت، نگرانیهای زیادی را در زمینه ورود داروهای تقلبی به مراکز رسمی به وجود آورده است. ماجرایی که حالا پلیسی شده و چند نفری هم در این رابطه دستگیر شدهاند. اگرچه هنوز نامی از کسی برده نشده، اما آنقدر قضیه جدی است که مهدی پیرصالحی مدیرکل نظارت سازمان غذا و دارو حاضر به مصاحبه درباره آن نیست. او با بیان اینکه ماجرای قاچاق دارو پلیسی شده و نیروی انتظامی در این باره دخالت میکند، میگوید: «برای همین وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو تصمیم گرفتند تا بعد از عید و روشن شدن برخی موضوعات در خصوص قاچاق دارو مصاحبه نکنند.» گویا کوچههای ناصرخسرو هزار راه دارد. خیابان سنگفرش کوچکی که شاهراه بسیاری از داروی نایاب و کمیاب است. این هزارتو را هنوز هم کسی نمیشناسد مگر پای عابرانی که برای نجات عزیزی از مرگ در آنها گام برداشته باشد.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی سلامت نیوز
|