منو اصلی
ضوابط سه سازمان بیمه گر
آخرین مقالات من
پیوند های سایت
امکانات
*توجه: آمار بازدید به ازای هر شخص می باشد،
به این معنی که به ازای هرچندبار بازدید سایت در طول یک روز توسط یک نفر، به تعداد آمار بازدید فقط یکی اضافه می شود


افراد آنلاین: 10 نفر
بازدید امروز: 608 نفر
بازدید دیروز: 813 نفر
تعداد کل بازدید: 1244568 نفر

مشاهده شماره خبر3939

عنوانگفتگو با دکتر جباری در خصوص دارو درمانی برای بیماران ریوی/ بخش دوم
متن

دکتر حمیدرضا جباری دارجانی، متخصص داخلی و فوق تخصص ریه است.

رشته اختصاصی ایشان اینترونشن ریه است. وی تحصیلات در مقطع پزشکی عمومی را در دانشگاه اصفهان، تخصص را در دانشگاه ایران و فوق تخصص را در دانشگاه شهید بهشتی گذرانده است و در حال حاضر به‌عنوان استاد تمام در دانشگاه شهید بهشتی مشغول به فعالیت است...

داروغذا:

دکتر حمیدرضا جباری دارجانی، متخصص داخلی و فوق تخصص ریه است. رشته اختصاصی ایشان اینترونشن ریه است. وی تحصیلات در مقطع پزشکی عمومی را در دانشگاه اصفهان، تخصص را در دانشگاه ایران و فوق تخصص را در دانشگاه شهید بهشتی گذرانده است و در حال حاضر به‌عنوان استاد تمام در دانشگاه شهید بهشتی مشغول به فعالیت است. حدود 20 سال رئیس بخش اینترونشن و کارهای مداخله‌ای ریه در بیمارستان مسیح دانشوری بوده است.

بخش دوم مصاحبه با ایشان را می خوانید:

 

وضعیت پیوندهای ریه در ایران چطور است؟

پیوند ریه یک مقوله بسیار سخت و عجیب است. پیوندهایی که در داخل بدن هستند مثل کلیه و کبد و قلب که ارتباطی با محیط خارج ندارند، خیلی بهتر ترمیم می‌شوند و بهتر جواب می‌گیرند؛ اما به دلیل اینکه ریه با محیط بیرون در ارتباط است وکسی که اهدا می‌کند و کسی که می‌گیرد، خیلی باید باهم هماهنگ باشند، کار خیلی پیچیده می‌شود. یادم است خانم دکتری که از کانادا آمده بود و رییس بخش پیوند ریه بود، می‌گفت که پیوند ریه، عوض کردن یک بیماری با بیماری دیگر است؛ یعنی نمی‌توان گفت که ریه را وقتی پیوند می‌زنیم، بیمار درمان می‌شود. کلیه، کبد یا قلب به این شکل است ولی ریه خیلی سخت است. ازآنجاکه در معرض برخورد با هوای آلوده و قارچ‌ها و عفونت قرار دارد، احتمال پس زدن دارد. نکته اصلی این است که مشکلات عمل جراحی پیوند مثل اندازه ریه دهنده و گیرنده و آناستموز صحیح، تنها یک طرف قضیه است. نباید از مراقبت‌های بعد از جراحی و خصوصا تامین دارو که هزینه زیادی نیز دارد، غافل بود. این ها هم از اهمیت خاصی برخوردار است. من بیماری دارم که ایشان interstitial lung disease بدی داشت و در پروسه مهاجرت بود. با مراقبت‌هایی که در مورد بیمار انجام دادیم، وی کنترل شد و به خارج از ایران رفت. با ایمیل با من در تماس است و گفت اینجا به من گفته‌اند باید پیوند بزنید و گفتم انجام بده. انجام داد و الآن 4 سال است که پیوند شده و خوب شده است. الآن ایمیل زده که دلم هوای ایران را کرده و می‌خواهم به ایران سفر کنم اما از آلودگی هوا می‌ترسم. به نظر شما بیایم یا نیایم؟ گفتم در حال حاضر با توجه به ایام عید که اتومبیل‌ها کمتر بودند، هوا بد نیست اما باز خودت باید تصمیم بگیری. مراقبت‌های بعد از عمل بسیار مهم است.

 

ازنظر شیوع در کدام قسمت ایران این بیماری بیشتر و در کدام قسمت کمتر است؟

به‌طورکلی در هر منطقه‌ای، ممکن است یک بیماری شایع‌تر و یک بیماری نادرتر باشد. وقتی بیماری از سیستان و بلوچستان می‌آید بیشتر T.B (توبرکلوزیس ریه) را برایش حدس می‌زنیم. در شمال کشور، سرطان مری شایع‌تر است. ولی بازهم تحقیقات دقیق و درستی نداریم.

 

ارزیابی شما از طرح تحول سلامت چگونه است؟

به نظر من طرح تحول سلامت کار بسیار خوبی بود ولی طبیعتاً هر کار خوبی، نقاط ضعف و نقص هم دارد که باید با همیاری و همفکری برطرف شود. یک پروژه ازنظر تئوری و علمی کار بسیار درستی باشد ولی وقتی می‌خواهد در جامعه پیاده شود، خیلی متفاوت می‌شود. حتی اگر نقشه ساختمان را هم در نظر بگیرید، وقتی می‌خواهند کار را شروع کنند و گودبرداری کنند به مشکلاتی برمی‌خورند که در نقشه معلوم نبوده است. در خصوص طرح تحول سلامت باید بگوییم که بخش دولتی و بخش خصوصی را باهم درگیر کرد و باعث شد بار منفی ایجاد شود. در سیستم دولتی، موضوع زیرساخت‌ها خیلی مهم است. وقتی طرحی اجرا می‌شود که تعداد مراجعه‌کنندگان را 5 برابر می‌کند، آیا می‌توان با همان تعداد کارکنان قبلی پاسخگوی مراجعه‌کنندگان بود؟ منطق چه حکمی می‌کند؟ در این صورت کارکنان چطور می‌توانند پاسخ درستی به این تعداد مراجعه‌کننده بدهند؟ مسلماً اگر کارکنان را به‌جای 5 نفر، 20 نفر می‌کردند و بعد این‌ها به مراجعه‌کنندگان پاسخگو بودند، طرح می‌توانست بهتر اثر بگذارد؛ اما الآن در تمام بخش‌های دولتی آن‌قدر هجوم بی‌رویه زیاد شده که واقعاً کارکنان، پزشک، آزمایشگاه، رادیولوژی و ... همه دچار یک افزایش شدید شده‌اند و نمی‌دانند چه کنند. این هم ازنظر بار مالی و هم ازنظر عدم تمرکز روی بیمار ایجاد مشکل می‌کند. چون کار پزشکی، کار تولید نقاله‌ای نیست. کار فردبه‌فرد است. الآن بیمار من می‌داند که ویزیت محدودیت زمانی ندارد. بیماری که به اتاق من وارد می‌شود، ویزیت آن ممکن است دو دقیقه یا نیم ساعت طول بکشد. زمان باید طوری باشد که هم خود من به تشخیصم برسم و راضی شوم و هم بیمارم راضی شود. این‌طور نیست که بیمار سلام کند و من نسخه را به دستش بدهم. کار پزشکی این‌طور نیست. کار پزشکی کار بسیار سختی است. علاوه بر علم و ارتباطاتش و تمرکزش، چیز متفاوتی است. چیزی نیست که بگویید من علمش را خواندم و تمام شد.

در این میان رابطه پزشک و بیمار هم لطمه دیده است. همه می‌دانیم این رابطه، یک رابطه‌ای روحانی، عاطفی و معنوی است. وقتی‌که بیماری، بهبود پیدا می‌کند، واقعاً نمی‌تواند با پول به آن جواب دهد. از همان ابتدا که وارد حرفه پزشکی شدم، دلم به این معنویت خوش بود. این رابطه با صحبت‌های زیر میز و روی میز لوث و بی‌ارزش شده است. شما نمی‌توانید آن بحث حکیمانه را با بیمار داشته باشید. وقتی به بیمار می‌گویید که این کار را باید انجام دهید، پیش خودش فکر می‌کند که این کار برای پزشک چقدر سود مالی دارد؛ یعنی آن قداست از بین رفته است. از آن‌طرف هم دری بازشده برای کسانی که واقعاً سودجو هستند. پزشکانی که هزار کار می‌خواهند بکنند. در سیستم سلامت نباید سودجویان رخنه کنند. نظام سلامت جای کسانی است که عمری در این مملکت به خاطر مردم و بدون چشمداشتی کارکرده‌اند. این مسئله خلط مبحث شده است. باعث شده که نه خاطی پیدا شود و نه کسی که درست‌کار می‌کند و همه به یک چوب رانده می‌شوند و همه در محکمه غیرعادلانه‌ای، محکوم می‌شوند. این کار اصلاً درست نبود و نباید این‌طور رسانه‌ای می‌شد. خود من شخصاً دلخور شدم.

 

و سخن آخر...

جامعه پزشکی ایران، جامعه بسیار مظلومی است. در زمان انقلاب ما خیلی زحمت کشیدیم به خاطر مجروحانی که بیمارستان‌ها می‌آمدند. من در جریان انقلاب بودم. در آن زمان انترن بودم. چهار روز نمی‌خوابیدیم و مجروحان را می‌دیدیم. در طول جنگ، هیچ رشته‌ای مجبور نبودند که به جبهه بروند؛ اما ما مجبور بودیم مثل سربازان به جبهه برویم و خدمات را بدون هیچ چشمداشتی انجام دهیم. در عرصه علم و فناوری و پیشرفت تحصیلی این قشر خیلی زحمت کشیدند و سعی کردند مملکت را در سطح بین‌المللی نگه‌دارند. در هیچ کنگره‌ای نیست که پزشک ایرانی دستاوردی نداشته باشد. حرفه پزشکی قابل‌مقایسه با تاجری که با یک تلفن تومان‌ها در می‌آورد نیست. تمام یارانه‌ها برای مردم از جیب پزشک است و هیچ جایگاهی را برایشان قائل نیستند و هیچ ارزش‌افزوده‌ای را برایشان در نظر نمی‌گیرند. سال 1358 که به سربازی رفتم، ماشینم مشکل پیدا کرد. در شهرستان درود بودم. یک جوان 28-27 ساله در بیابان و نمی‌دانستم چه باید می‌کردم. چشم‌باز کردم و دیدم دو سه ماشین دورم جمع شدند و کمک کردند. در آن زمان برای پزشکان احترام خاصی قائل بودند. در آن موقع من پزشک عمومی بودم. الآن پزشک عمومی در کشور ما چه جایگاهی دارد؟ چقدر برایش ارزش قائل می‌شوند؟ موقعیت فکری و شغلی درستی برایش درست می‌شود؟ چطور الگو چیده می‌شود که چه رشته‌ای را برود تا به تخصص برسد؟ وقتی طرح نخبگان را می‌نوشتیم، هدف این بود که وزارت بهداری به‌عنوان شاه‌راهی برای پاسخگویی به نیازهای پزشکی مملکت، باید تعیین کند که دانشگاه‌ها چه افرادی را باید تربیت کنند و به سیستم پزشکی تحویل دهند؛ اما در حال حاضر این‌گونه نیست. اصلاً حساب‌وکتابی روی ارتقای شأن و منزلت پزشک وجود ندارد.

تاریخ درج1394:04:20
کلمات کلیدی
بازدید984
گروهاخبار عمومي