دو مرد جوان از کنارش میگذشتند: «آقا ببخشید میتونید ولیچر منو تا اون طرف خیابون ببرید؟!» مرد جوان با تبسمی او را از خیابان و از لابهلای خودروهای عجول گذر داده و مطمئن شد کارش را درست انجام داده و رفت.
این صحنه یکی از دهها صحنهای است که هر روز در اطراف ما تکرار میشود.
شاید روزمرگی ما، مانع از دیدن این تصاویر شود. اما چشمان ما عمیقتر از مغز عمل کرده و حداقل روزی یک بار این تصویر را در پشت قاب سیاه خود، ثبت میکند گویا ذهن از به یادآوری و ثبت دقیق این وقایع ترس داشته باشد، یا نمیخواهد واقعیت را ببیند.
اما شده تا به حال با خود بیندیشی داشتن جسم بی حرکت پاها و گاه توأم با دست چه سخت است. «زندگی کردن بدون تحرک» حتی فکرش، ما را میترساند که روزی حتی برای انجام کارهای کوچک محتاج دیگری باشی!
میدانی داشتن یک کودک معلول چه سخت است او در کودکی آرزوهای کوچکش را لگدمال میکند، تا نگوید جانی برای حرکت ندارم. و بزرگ که میشود دغدغه مادر و پدر بیشتر میشود. او در اجتماع کمتر دیده میشود، انجام کارهای روزمرهاش دچار نقصان میشود و برای اطرافیان کمک به او سختتر میشود.
حال آینده تحصیلی و ازدواج را گاه باید خطی قرمز بر روی آن کشید. پس مانند زمان کودکیاش جوانیاش را نیز باید فقط در خاطرش بگذراند. فضاهای خالی زمانیاش آن گاه که به دلیل معلولیت نتوانسته در بین مردم حضور پیدا کند. شنیدنش برای تو هم سخت است.
فلج اطفال چیست؟
براستی چه عاملی سبب میشود تا دیگر نتوانیم راه برویم. تشخیص ندادن به موقع در هنگام جنینی، ام اس یا شاید فلج اطفال که امروزه خوشبختانه به راحتی قابل پیشگیری است.
در گذشتههای دور کودکان بسیاری دچار فلج اطفال (پولیومیلیت) میشدند تا اینکه هزار و پانصد سال قبل از میلاد مسیح این ویروس شناخته شد و سرانجام دریافتند این بیماری مسری و همه گیر است و در هر سنی بخصوص زیر 5سال بروز میکند.
این بیماری نوعی بیماری حاد ویروسی است که دستگاه گوارش و در بعضی مواقع دستگاه عصبی مرکزی را درگیر میکند. گستره این ویروس متغیر بوده، بدون علامت تامننژیت آستپیک، فلج و مرگ است. این بیماری تنها در کمتر از یک درصد علایم فلجی را نشان میدهد و 5 تا ده درصد موارد به دلیل درگیری عضلات تنفسی مرگ را به دنبال دارد.
در سال 1952 یعنی 3سال پیش از آنکه اولین واکسن ضد این بیماری تایید شود، 2100 مورد کودک مبتلا به فلج اطفال در آمریکا به ثبت رسید، که اکنون به میزان چشمگیری کم شده است.
اما با پیشرفتهای علمی بخصوص در زمینه پزشکی و آگاهی والدین از پیامدهای بیماری فلج اطفال دیگر کسی نیست که با مراکز بهداشت و واکسیناسیون کودکان در 2، 4، 6، 18ماهگی و 4 تا 6سالگی بیگانه باشد، و نسبت به این مهم هیچ اقدامی نکند.
اما واقعیت چه میگوید؟
با مراجعه به مراکز بهداشت با حقیقت غریبی روبهرو می شوی. نه یک جا، بلکه تمامی مراکز بهداشت به گونهای دستخوش این امر شدند.
«قطره فلج اطفال نایاب است». این در حالی است که ریشهکن شدن فلج اطفال به معنای زیر پوشش قرار گرفتن تمامی نوزادان و کودکان برای انجام واکسیناسیون است، نه اینکه دیگر به واکسن قطره فلج اطفال نیاز نداریم.
در یکی از مراکز بهداشت در صف مادران بچه بغل که روی نیمکت منتظر نشستهاند. مسؤول واکسیناسیون مرکز به آنها اعلام میکنند. «منتظر نمانید قطره فلج اطفال نداریم! مادری به اعتراض میپرسد: «هفته پیش هم همین را گفتید، پس ما چکار کنیم؛ لااقل واکسنهای دیگر را بزنید!»
این مادر اما فقط یک کلمه شنید «هفته دیگه سر بزنید، اگر بود همه را با هم میزنیم.»
از خانمی که از این گفته بسیار دلخور شده است میپرسم: «فرزند شما چند وقت دارد؟!» میگوید: «20ماهه است، اما باید 18ماهگی قطره فلج اطفال را دریافت میکرده، روزهای زوج اینجا مراجعه میکنیم میگویند ندارند، روزهای فرد مرکز دیگری را معرفی میکنند آنجا هم ندارند؛ راستش نگران فرزندم هستم نکند مشکلی پیش بیاید. حتی اول وقت هم که می روی گاهی میگویند قطره رسیده؛ ولی کم بوده و تمام شده. و الان هم که ندارند! با بچه بغل هوای سرد هر روز به یک مرکز مراجعه میکنم که خیلی سخت است.
یکی دیگر از مادران سراسیمه خود را به من میرساند و با ناراحتی میگوید: چطور شد که زمانی با حضور در مناطق محروم و حتی کشور افغانستان واکسیناسیون فلج اطفال به طور همگانی انجام می شد، اما اکنون در کشور خودمان کمیاب است.
فقط امیدواری دادند
با پیگیریهای متعدد برای کمبود قطره فلج اطفال تنها به امیدواری و بهتر شدن اوضاع باید بسنده کرد.
در تماس با یکی از مسؤولان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی مشهد وی اعلام کرد طبق قول همکاران در روزهای آینده مقادیر قابل توجهی از واکسن حدود 600 تا 700هزار دوز از این دارو به دانشگاه مشهد ارسال و به صورت دورهای بین مراکز محیطی توزیع میگردد.
وی افزود: تأخیر یک تا دو هفتهای این واکسن مشکلی را ایجاد نمیکند.
موضوعی نیست که آرام از کنارش بگذری و حتی اگر یک کودک به این بیماری گرفتار شود رنجی عظیم و جبران نشدنی بر خانوادهاش تحمیل میشود.