اما اکنون برخی در گودیِ کمر میدانی، حوالی حرم رضوی میایستند و با نگاههای خیره خود صورت عابران و زائران را میکاوند که آیا مشتری هست و اگر هم نباشد، باز هم در گوش او میگویند: «دارو... دارو... متا... میزو...» اینها را پسرک سیهچردهای میگوید که روی لثههای بالایش، چرکی ناس توی ذوق میزند و دارد برای موادهایش دنبال مشتری میگردد.
راستش را بخواهید اینکه میان بچهخلافهای دور میدان، مزنه «دارو» چقدر است، مهم نیست. مهم منبع تأمین این داروست. دنبال موادفروشهای گُلدرشت نیستیم، دنبال نشتی داروهای مخدری هستیم که جنبه درمانی و ترک دارند و گاهی از یک مرکز شیک و رسمی به قلب یک میدان و دستهای کبرهبسته یک دلال راه باز میکنند. زیرا همین جوانک فروشنده در زنجیره نشتی داروهای مخدر حتما حلقه آخر است.
خریداران مخدر در داروخانه
چند خیابان بالاتر یا پایینتر از آن میدان، زیر باد خنک کولر یک داروخانه نشستهام. متصدی را میشناسم. بالاخره زبان باز میکند و میگوید: «داروخانه هم یکی از مکانهای مراجعه افراد فروشنده و مصرفکننده داروهای مخدر یا پُرخطر است. مانند داروهایی که سوءمصرفشان برای سقط جنین کاربرد دارد یا داروهای مخدر. یکی فروشنده است و آن یکی از روی عجز برای خرید آمده. حالا دلیل یکی میتواند درد کلیه باشد تا متادون تهیه کند و آن یکی هم ترک اعتیاد پسرش را بهانه کرده تا دربهدر دنبال میزو پروستول باشد. خلاصه اینکه ساعتی از روز ما به سروکله زدن با این آدمها میگذرد.»
دکتر، ابراز تأسف میکند که گاهی برخی داروخانهها به این افراد روی خوش نشان میدهند. او البته تأکید میکند که شمار این مراکز کم است، اما در این حرفه هر «قلیلی» «کثیر» جلوه میکند.
از ترس پروندهدار شدن به دنبال بازار آزاد
از دکتر میپرسم که چطور پای داروخانهها به این معاملات کشیده میشود، میگوید: «فروشنده داروهای مخدر- صرفنظر از اینکه آن را از کجا تهیه کرده، یا باید خطر فروشش را در یک راسته خیابان به جان بخرد یا با داروخانهای سود و ضررش را شریک شود. برخی داروخانهها که طمع بهدست آوردن سود زیاد از این آشفته بازار را دارند، داروهایشان را از این راه به فروش میرسانند، خریداران نیز دو دستهاند: اول معتادانی که برای ادامه اعتیاد دنبال این داروها هستند و همچنین آنهایی که میخواهند اعتیادشان را ترک کنند، اما از مراجعه به کمپها یا کلینیکهای ترک اعتیاد هراس دارند. دلیل این هراسشان هم مربوط میشود به تشکیل پروندهای که آنها سوءسابقه تعبیرش میکنند.»
متادون؛ 20 تا 100هزارتومان
این داروخانهدار مشهدی، زنجیره تولید و توزیع داروهای مخدر را اینطور توضیح میدهد: «این داروها را باید در دو گروه تقسیم کنیم. اصل و تقلبی. داروهای تقلبی محصول زیرزمین خانهها هستند و از تجزیه و ترکیب برخی داروهای مجاز دیگر تولید و پس از بستهبندی به صورت شربت و قرص روانه بازار میشوند. این داروها ارزش دارویی ندارند و اگر چه اثرات داروهای مخدر را دارند، اما گاهی مصرفکننده را با عوارض جدیدی روبهرو کرده و حتی او را تا پای مرگ پیش میبرند. در این میان داروهایی مانند میزوپروستول، حتی اگر اصل هم باشد، به دلیل رعایت نکردن شرایط نگهداری در مسیر رسیدن به دست مصرفکننده، ارزش دارویی خود را از دست میدهد.»
داروهای مخدر اصل که هم در بازار آزاد یافت میشوند و هم از پشت پیشخوان یک داروخانه یا عطاری متخلف بیرون میآیند، گاهی حاصل نشتی مواد مخدر توزیع شده در مراکز رسمی و درمانگاههای مجوزدار ترک اعتیاد هستند. دکتر تأکید میکند که «بیشتر این داروها اصل هستند و حتی بستهبندی کارخانه تولیدکننده خود را دارند، اما جایی از زنجیره توزیع قانونیشان خارج میشوند و مصرفشان به سوءمصرف تبدیل میشود.»
نشتی کجاست؟
اما نشتی این زنجیره کجاست؟ این سوالم را آقای داروساز با مثالهای مختلف توضیح میدهد: «از هر داروخانهداری که بپرسید، به شما میگوید که در طول هفته مراجعانی دارد از فروشندگان این داروها. یکیشان مانند همین درمانگاه ترک اعتیادی بود که به من پیشنهاد داده است تا داروهای مخدر مانند قرص و شربت متادون را برایم تأمین کند، آن هم به هر میزان که من بخواهم. گفتند: قیمت هر بسته قرص 20 تا 40هزار تومان و شربت 100هزار تومان است و مدعی شدند داروهایشان اصل است و آن را از سهمیه معتادانی کم میکنند که در درمانگاهشان پرونده دارند.»
متادون میفروشم تا خرج این لامصب را دربیاورم
وسط حرف مان، نسخهپیچ داروخانه که حواسش به ماست، میدود وسط و میگوید که جوانکی را سراغ دارد که کارش فروش همین داروها به مراکز درمانی و داروخانههاست. آدرسی که نسخهپیچ میدهد، ما را میرساند به پسر جوانی که هر چیزی به قیافهاش میآید جز اعتیاد. او مصرفکننده شیشه است، البته غیر از آن یک پرونده قطور هم در یکی از مراکز ترک اعتیاد شهرمان دارد.
جوانک، حرفش را با این جمله شروع میکند: «مواد خوب مصرف میکنم. تا مواد خوب باشه، خوبم» میپرسم که اگر پرونده دارد، چرا عزم به ترک اعتیادش نمیکند. میگوید: «اعتیاد من کنارگذاشتنی نیست، این درد تا دم مرگ همراه من است، من مواد میکشم که از زندگی دست نکشم. این که رفتهام مرکز ترک اعتیاد اسم نوشتهام، برای این است که خرج این لامصب را در بیاورم. روزی 13سیسی سهمیه شربت متادون دارم که هر چند روز میروم و این سهمیه را میگیرم، یک شیشهاش برایم 3هزار و 500 تومان در میآید، اما همان را 100هزار تومان در بازار آزاد میفروشم و خرج مصرف شیشهام را تأمین میکنم.»
در نیتها تفحص نمیکنیم
توقف بعدی یکی از مراکز ترک اعتیاد است. دکتر جوانی که مسئول فنی درمانگاه است، با هزار واسطه حاضر میشود پای صحبت بنشیند. اگرچه کلی قسممان میدهد تا بیخیال موضوع شویم، زیرا «اگه این گزارش چاپ بشه، بازرسیها سختتر میشن و هر روز باید جواب پس بدیم.»
او اعتماد عمومی به این مراکز را هم دلیل دیگری میداند، برای اینکه ما را از ادامه راه منصرف کند. او تأکید میکند: «درست است که تخلفاتی در برخی مراکز هست، اما نباید همه را با یک چوب زد، خیلی از این مراکز عملکرد سالم و موفقی داشتهاند.» او توضیح میدهد: «این مراکز اگرچه با اسم مراکز ترکاعتیاد تشکیل شده، اما باید قبول کرد که شمار زیادی از مراجعان آن، نیت ترک اعتیاد ندارند، بلکه میخواهند به یک اعتیاد ارزانقیمت و بهداشتی ادامه دهند.» این پزشک عمومی به روند تشکیل پرونده برای بیمار و دریافت دارو اشاره میکند و میگوید: «برای تشکیل پرونده نیاز زیادی به مدارک نداریم، چند فرم و یک برگه آزمایش و تایید مسئول فنی درمانگاه کافی است تا با مراجعه به معاونت غذا و دارو برای بیمار سهمیه متناسب دارو از انواع مختلف را بگیریم که البته بیشتر شربت متادون مصرف میشود.» او تأکید میکند: «در نیت معتادانی که داوطلب ترک شدهاند، تفحص نمیکنیم و باید براساس دستورالعملهای موجود به بیماران مراجعهکننده خدمات ارائه دهیم.»
تشکیل پروندههای صوری
با او از ماجرای تشکیل پروندههای صوری یا کمکردن بدون اطلاع از سهمیه دارویی میپرسم که بیان میکند: «البته در مرکز ما چنین تخلفاتی صورت نمیگیرد. در مورد کمکردن سهمیه داروی معتادان هم چیزی نمیدانم، اما از تشکیل پروندهها اطلاع دارم. برخی از مراکز ترک اعتیاد به این کار اقدام میکنند. انجام چنین کاری اگرچه سخت، اما شدنی است و با اسم و رسم یکی از آشنایان یا دوستانشان پروندهای کاملا واقعی تشکیل میشود که همان مبنای دریافت دارو میشود.»وی ادامه میدهد: «نشتی بخش بزرگی از داروهای مخدر موجود در بازار از سوی معتادان است، یعنی مصرفی خودش را جمع میکند و یکجا میفروشد و صرف استفاده از مواد دیگر میکند.»
او به نکته جالب دیگر هم اشاره میکند: «برخی مراکز برای اطمینان از مصرف دارو ازسوی خود بیمار، گاهی امتحانهایی بهعمل میآورند. مثلا از فرد معتاد میخواهند تا پیش چشم بازرس، دوز مصرفی متادونش را استفاده کند. شنیدهام که بعضی معتادان تمرین میکنند تا ظرفیت مصرفشان را با همان هدف فروش در بازار آزاد، بالاتر ببرند. البته این آزمایشها آنقدر تکرار نمیشود که نتایج مثبتی در برداشته باشد. فقط بیشتر اوقات با این سختگیریها معتاد از دست آن مرکز عاصی میشود و پروندهاش را به درمانگاه دیگری میبرد که روشهای سهلگیرانهتر را اعمال میکند.»
وی درباره نظارت مراکز ذیصلاح توضیح میدهد: «مجوز این مراکز را بهزیستی استان صادر میکند. نظارت عملکرد درمانی آن بهعهده معاونت درمان دانشگاه علومپزشکی مشهد است و معاونت غذا و داروی دانشگاه هم نیاز دارویی ما را مرتفع میکند.»